امشب به کوي عاشقان با ديده ام سر مي زنمبا اشك چشما نم همي نقشي به خا تم مي زنمگر او نبيند نقش دل جان را به ما تم مي زنم
جام شر اب عشق را يكسر به آ تش ميزنمسا غر چه آ يد بين ما رطل سما جت مي زنم